کد مطلب:149464 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

تحریفات لفظی
این تحریفات لفظی را چه عاملی به وجود آورده است؟ به طور كلی شخصیتهای بزرگ جهان از طرف مردم عوام موضوع افسانه ها قرار می گیرند. وقتی كه مردم برای بوعلی سینا افسانه می سازند، وقتی كه رستم و سهراب افسانه ای خلق می كنند، قهرا برای علی بن ابیطالب علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام نیز افسانه می سازند، نظیر افسانه ی ضربت علی در خیبر و آسیب بدن و بال جبرئیل، و نظیر هفتصد هزار نفر بودن دشمن در كربلا و هفتاد و دو ساعت بودن روز عاشورا، اینجاست كه باید قصه ی كسی [را] كه گفت نیزه ی سنان بن انس شصت گز بود و شخصی گفت نیزه ی شصت گزی در دنیا كسی ندیده است، و او گفت آن را خدا از بهشت برایش فرستاده بود، [به یاد آورد.]

عامل دیگری كه اختصاصی است، موضوع گریانیدن بر حسین است كه بعدا درباره ی تأثیر این عامل سخن خواهیم گفت.:

الف. داستان شیر و فضه [1] كه متأسفانه در كافی نیز آمده است.
ب. داستان عروسی قاسم كه ظاهرا خیلی مستحدث است و از زمان قاجاریه تجاوز نمی كند. (از زمان ملاحسین كاشفی است.)

ج. داستان فاطمه ی صغری در مدینه و خبر بردن مرغ به او.

د. داستان دختر یهودی كه افلیج بود و قطره ای از خون ابا عبدالله به وسیله ی یك مرغ به بدنش چكید و بهبود یافت.

ه. حضور لیلی در كربلا و امر حضرت به او كه برو در یك خیمه ی جداگانه موی خود را پریشان كن، و شعر:



نذر علی لئن عادوا و ان رجعوا

لازر عن طریق الطف ریحانا



و اشعاری از این قبیل:

لیلی زغم اكبر...



خیز ای بابا از این صحرا رویم

نك به سوی خیمه ی لیلا رویم



و. داستان طفلی از ابی عبدالله كه در شام از دنیا رفت و بهانه ی پدر می گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات كرد. (رجوع شود به نفس المهموم).

ز. آمدن اسرا به كربلا در اربعین و اینكه به او راهی عراق و مدینه رسیدند، از «نعمان بن بشیر» خواستند كه آنها را به كربلا ببرد؛ و اینكه آنچه در اربعین حقیقت دارد زیارت جابر است و عطیه ی عوفی. اما عبور اسرا از كربلا و ملاقات امام سجاد با جابر افسانه است.

ح. هشتصد هزار نفر بودن لشكر عمرسعد بلكه یك میلیون و ششصد هزار نفر، هفتاد و دو ساعت بودن روز عاشورا، به یك حمله ده هزار نفر را كشتن، تا برسد به اینكه نیزه ی هاشم مرقال هجده گز و نیزه ی قاتل قاسم هجده گز و نیزه ی سنان شصت گز بود.

ط. روضه هایی كه در آنها اظهار تذلل پیش دشمن است، از قبیل التماس كردن برای آب.

ی. داستان طفلی كه در حین اسارت گردنش را بسته بودند و سوار می كشید تا طفل خفه شد.


[1] در منتخب طريحي و اسرار الشهادة دربندي، از يك مرد اسدي نيز نقل شده كه شبها شيري مي آمد و عاقبت معلوم شد كه آن شير علي بن ابيطالب است (العياذ بالله).